دهکده سرگرمی
این وبلاگ هر روز به روز میشود

 


آقای من...

 

ای مهربان ترین ...

سلام

میدانم که می دانی و می بینی که غرق گناهم

روز های پر گرد و غبارم را می بینی . . .

شب های سوت و کور و بی مناجاتم را می بینی . . .

ببین چه پر غرور و پر تکبر شده ام . . .

ببین چه آسان از کوچه گناهان سنگین می گذرم . . .

ببین چگونه بر انجام گناهانم اصرار دارم . . .

 

میدانم که دلت از رفتارم خون است

آری می دانم !

اما در شبی آمده ام که نتوانی بر دلم دست رد بزنی . . .

امشب ، شب وفات مادر بزگوارتان است . . .

در این شب عظیم . . .

 کجــایی آقا جان ؟

در بقیع ؟

کنار خاک پاک مادرتان ؟

یا در کنار قبر شش گوشه پسر غریبش ؟

هر کجا که هستی . . .

آقا . . .

نگاهی کوتاه بر من خواهی انداخت ؟

آقا جان . . .

دل شکسته ام را ببین . . .

اشک های خسته ام را ببین . . .

ببین که نادم و پشیمانم . . .

 

رهاییم بخش آقا جان !

حتما ادامه مطلب را ببینید


تاریخ: پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:آقای من,
ارسال توسط علی جعفرزاده
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد